دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

ترانه ی شب

اگر که بیهده زیباست شب
برای که زیباست شب
برای چه زیباست؟
                           شاملو

کاش یه نفر بفهمه اون چی می گفت!!
و یه نفر هم بخواد بفهمه ما چی میگیم.

واینک زهره ستاره سرودن را آغاز است ،
تا غزل واپسین شب ،
که نه ماه است و نه ستارۀ بی صداقت امّید.

وه که چه خوش ترانه ایست شب،
با شاهدان افلاکی ،
اگرم شبانان مجال دهند.
واگرم فهیمان همنفس باشند.
یا که بی چگونگی های هوس،
عریان و لخت بر سیلابه ای سوار.

دریغ که خروسان ستاره ربودن را ،
و شفق سرودن را آغازند.
وحکومت طاغوتی خورشید،
چندین بارگی اش را آغازیست.
که در آن ،
حجامت خشخاش زیبا می نماید،
و همانگونگی گلوگاه بی گناه نیز.

ماه، در تگ زندان طاغوت.
و جرمش همراهی ستارگان.
و جرمشان پرسه در شب،
بی آنکه فریادی از سر مستی کشیده باشند.

دروغ، خون آلود جاریست.
و شرم ،
پستوخانۀ نهیف عشّاق،
که درک یأ س نا امید آن سان بی معنی است ،
که سرودن را.
و سیلی پدرانۀ شبانان عرصۀ خاک،
توبه ایست اجباری.

باشد که باشیم ،
وکسوفی بی انتها.