از داغ و فراق روزگاران جستیم از باده شیرین سخنان سر مستیم
گرهر نفسی به تلخ کامی بگذشت بگذار که بگذرد که ما بگذشتیم
*******
عیدی است که انگارنه انگارعیداست چون پیله بید بر نهالی بید است
سخت است تحمل جدایی اما افسانه ابر را سپس خورشید است
پ.ن.: بعد از یکی دو ماه دوری با رباعی برگشتم ... سال نوتون مبارک