دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

بهشت،زمین

 

یک نفر اینبار،

می خواند ندایی را که نخستین است.

یک بار و شاید یک بار برای همیشه،

 می خواند سرود نخستین را که پدر هم بی غرض فریاد کرد:

"نه بهشت به انضمام قدغن،

که زمین به انضمام آزادی"

او می خواند سرود سر آغاز پدر را .

و در پس پشت نگاهش،

یک فریاد موج می زد:

" آی داروغه ،

بهشت جولانگاه ممنوعیت بود. 

اینک ،

       اینجا زمین است.

                     و زمین یعنی آزادی! " 

  

پ.ن.: شاید این فقط یک فریاد باشد...اما...ایکاش جنبه ها اونقدر زیاد می شد 

که این به یک اصل تبدیل می شد.

نظرات 7 + ارسال نظر
طراوت دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ب.ظ http://iamatreeintheforest.blogfa.com

نه خوب !من آرمانم رو تو اون خطوط نگفتم . من فقط حسی رو گفتم که از نرسیدن به اون اهداف بدست میارم . همین ! سخت نگیر ...

باشه...

ستاره (سالهای بلند من بی تو) سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:54 ب.ظ http://sanfuni.blogfa.com

کاش می فهمیدن اینجا ازادی میخواد

دلم تنگ شده بود خوب شد اومدی

طراوت سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ب.ظ http://iamatreeintheforest.blogfa.com

نه والا ! سمپادی نیستم ! به چور به همچین نتیجه ای رسیدی ؟!

مریم چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ http://tearofme.blogfa.com

کاش نبودم

خانمی سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ب.ظ http://rozegar-e-khanoomi.blogfa.com

آزادی..چه واژه غریبیه این روزا..حتی تو چار دیواری اتاقت

علیرضا مهرپرور چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ق.ظ

سلام. راستی! هممون داریم بزرگ میشیم.یاد شاملو بخیر.دلتنگتم برادر

به به. قدم رنجه فرمودین استاد....چه عجب به ما سر زدین!!!!؟؟

نگارووو دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:09 ب.ظ

کاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد