به کدامین جرم پیشین اینگونه مؤاخذه ام می کنند
به کدام جرم.
به کدام پوزخند از اینگونه ریشخند می زندم آن دریوزه ی پیشین
به کدامین خطای سر نزده این چنین شایسته افسردگیم من ،
شاید که به اشتباه محکومم
شایسته نیست کوله بار پدران را به دوش کشیدن شاید
شایسته نیست خواسته های مادرانه را به گوش کشیدن شاید
شاید شایسته نیست شایسته بودن و بایسته آنکه ناشایست باشی،
.... شاید.
اما ...
ندایی درونی می گوید:
" گام بعدی را از همینگونه استوار بردار"
سلام
وبلاگ زیبایی دارید
یه سری هم به بلاگ من بزنید
ممنونم
عالی بود.
این بار خیلی قشنگ تر بود... تبریک می گم قلمتون هر بار بهتر می شه
با آرزوی بهتر شدن و سریعتر آپدیت شدن وبلاگتون!
دردهای من
جامه نیستند
تا زتن درآورم
‹‹چامه وچکامه››نیستند
تا به ‹‹رشته سخن››درآورم
نعره نیستند
تا ز‹‹نای جان››برآورم
دردهای من نهفتنی
دردهای من نگفتنی
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام هایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گِلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ وبوی غنچهً دل است
پس چگونه من
رنگ وبوی غنچه را زبرگ های تو به وتوی آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد میزند ورق
شعر تازه مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد،حرف نیست
درد،نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟...
سلام دوست عزیزم
ممنون از اینکه به من سر زدین. وبلاگتون بسیار زیباست. خوشحال می شم اگه با هم تبادل لینک کنیم.
شاد باشید
سلام
هر که هستی بزرگ ترین آرزو را برایت دارم وامیدوارم خوشبخت شوی
آرزومند آرزوهایت
سلام
ممنون از این که سر زدین
نوشته هاتونو خوندم یاد کتاب ناتور دشت سلینجر افتادم !
اعتراض
نا سازگاری
ترس و چه وحشتناک بود! آرزو می کنم هرگز آن را کشف نمی کردم. ترس لحظه های مرا تار و کبود می کند
قسمت شانزدهم خاطرات حوا رو گذاشتم بدو بیا