چالش ایمان و فرسایش دین،
و تمامی مقدسات دست آویز متدینین بحران زده،
کهنگی گناه ماسیده بر پنجره دل را،
یک شبه تاوان پس دادن و
جان دادن.
گناهی از این عظیم ترک اینک ،
مرگ تدریجی خواص است ،
با گردن آویز سیگار.
و بازخواست،
فردا روز، آئینه تمام سستی های مکرر است.
و همچنان دل،
فانوسی محتمل در کوره راه تشویش،
که اینک فرسوده از غبار و خاکستر مردگان،
ز همین رو است شاید که شیشه شکسته اش مکدر است.
تاریک را لمس کردن از در بی چراغی،
نه که ظلمتی ذاتی جاری بر این کوچه بی انتها.
و انبوهی شغالان فانوس به دست ،
در کج راهه های تبلیغ و دین،
گام برداشتن را چنان سخت می نماید ،
که خزیدن در گوشه تنهایی را.
و خورشید،
تنها بازمانده ستارگان یونانی این عصر،
از چه رو تافته از رخ تفته بر نمی تابد،
حکمتی است پوشیده شاید!!!!
سلام...
وبلاگ قشنگی داری ...خیلی خوشم اومد ...
خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنی ...
وبلاگ منو به دوست هاتم معرفی کن...
Byebye
. . . . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´´´¶¶¶¶
فردا روز بازخواست تمام سستی های مکرر
این قسمت خیلی به دلم نشست
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمر جاویدان بماند
خدا را میدهم بر عشق سوگند
هر آن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
انشاالله
با "نوروز و رسومش" به پیشواز نوروز رفته ام . با من همراه میشوی؟
سلام دوست جونای خودم این آخرین آپ امسالمه آخه فردا دارم میرم مسافرت میرم شهر بادمجون بم ـ نه بم نمیخوام برم ـ اون بادمجون بما میگم که برام کامنت میزاره اما از الان سال نو و چهارشنبه سوری رو به همتون تبریک میگم اگه زنده برگشتم که بازم آپ می کنم اگه نه که دیگه... آهان راستی آپم هیچ ربطی به سال نو نداره آخرین قسمت خاطرات حوا رو میخوام به عنوان آخرین آپ سال ۸۶ بزارم پس این شما و اینم:
بزن باران که دین را دام کردند شکار خلق و صید خام کردند.
بزن باران خدا بازیچه ای شد که با آن کسب ننگ ونام کردند.