دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

دست نوشته های یک نفر

مطرب گورخانه به شهر اندر چه می کند ,زیر دریچه های بی گناهی؟!

اراده

 

پای بر گرده امیال ،

تمرین طاقت و ارادت را گاه چنان بست نشسته ام،

که گویی سالهاست به فرقه صوفیانم.

ممارستی بر عدم نیاز به تمامی خواهش های روز مره.

گرسنگی را به زانو در آوردن ،

سر آغازی است بر رام کردن تمامی هوس های درونی.

و نه شاید ،

که باید این حقیقت را همگان در یابند،

پیش از آنکه خود را سخت در بند یابند.

 

محرکی درونی به پیش می راندم و می گوید:

"از این پس هر آنچه بخواهی از آن توست.

هرآنچه را ،جز آنچه را که نباید"

 

کاش در یابم آنچه را باید

و هر آنچه را نباید....