از داغ و فراق روزگاران جستیم از باده شیرین سخنان سر مستیم
گرهر نفسی به تلخ کامی بگذشت بگذار که بگذرد که ما بگذشتیم
*******
عیدی است که انگارنه انگارعیداست چون پیله بید بر نهالی بید است
سخت است تحمل جدایی اما افسانه ابر را سپس خورشید است
پ.ن.: بعد از یکی دو ماه دوری با رباعی برگشتم ... سال نوتون مبارک
سلام .چه عجب !
ولی من این رو بیشتر می پسندم . به قول صائب تبریزی :
بس که بد می گذرد زندگی خلق جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند !
هه !
لبخندی برای تو
با آرزوی قاه قاه خنده
روز خوش
نقطه