زبانم اگر خشم است ،
چندین بارگی فریاد نسلها است!
رؤیت بیداری است.
زبانم اگر خشم است ،
عفونت دمل چرکین خودخواهی مشایخ است!
که به زور دگنک ز آغاز
در کنار شاهپسند عدالت ،
هرزه ی تبعیض را کشتند.
زبانم اگر خشم است ،
وا ماندن غزل است از به رخ کشیدن عصیان فتنه!
یا که دغل کاری در تفسیر،
بزرگنمایی بیداد و غلو عصیانی است.
زبانم اگر خشم است ،
پس زدن ترانه های گول زنک عوام است!
پرده دری کف بینی و خیانت ،
ممارستی است بر سوء تفاهم تقدیر.
طلب همیاری است.
زبانم اگر خشم است ،
ایراد خطابه ی فریفتگی پس از مرگ پیشوا است!
رسانیدن نوای خوش هزار، در زوزه کشی شغال،
در آمدی در ماهور،
تصنیف جنگاوری است.
زبانم اگر خشم است ،
کودکی فردایم بر شیشه ی مؤاخذه می کوبد ،
که ایستادگی ات نه کوه وار ،
که واماندن از مسیر انتظار است .
اینبار کودکک سر گرداند و باز گشت!
کدامین بار این شیشه بر پیکرم فرو خواهد ریخت،
در جواب سنگی که کودکی ام به شیشه میکوبد؟
نگاه گاه گاهت می نوازد جان مشتاقان.
خدا باقی گزارد این نگاه گاه گاهت را.
َُُِّْ
وبلاگ زیبایی دارید امیدوارم موفق باشید.
اشنای قدیمی ُحامد جان سلام
از سال ۸۲ همون موقع که هنوز روم شعر و فال حافظ برقرار بود ُ ارادت دارم خدمتت . همیشه هم تا همین امروز بیننده وبلاگ خوبت بودم . با اینکه در خوندن پر حوصله ام اما در نظر دادن و نوشتن خیلی تنبلم . در واقع میزان خوندنم با نوشتنم هیچ تناسبی نداره. به هر حال.......
یه تشکر کلی میکنم برای این شعرای خوب و پرمعنات که واقعا عمیقا .آدم باید با حوصله و طمانینه بخونه تا لذتشو بچشه
مطلب بعدی اینکه ظاهرا دوم شهریور عازم خدمت سربازی هستی . برات ارزوی موفقیت میکنم . مطمینم که به لطف خدا وبلاگت رو به روز میکنی و ما رو بی نصیب نمیذاری.
اخرین مطلب: کسانی دیگه ای هم مثل من هستن که وبلاگت رو می خونن اما چیزی نمی نویسن و نظر نمیدن . بنابراین خواننده های وبلاگت کم نیستن . منتها خوب رو نمیکنن
همیشه و همه جا پیروز باشی. خدایارت.
.... کجاست بام بلندی و نردبان بلندی .. که بر شود و بماند بر سر دنیا .. و بر شوی و بمانی بر آن .. و نعره بر آری : که هوای باغ نکردیم ... و دوره باغ گذشت ...